غزوه احد نبردیاست که در نزدیکی کوه احد در جنوب غربی عربستان، میان سپاه مسلمان مدینه به رهبری محمد و سپاه مکه به رهبری ابوسفیان درگرفت. نبرد احد دومین جنگ سپاه مکه با مسلمانان بود؛ در غزوه بدر که در سال دوم هجرت برابر با ۶۲۴ (میلادی) درگرفت، مسلمین سپاه مکه را شکست دادند.
در مورد علت نام گیری کوه احد، برخی میگویند به خاطر جدا بودن این کوه از سایر کوههای منطقه احد نامیده شد؛ و برخی معتقدند محمد (ص) بخاطر علاقه به توحید و اشاعه آن نام آن کوه را احد نامید.
تاریخنگاران مسلمان، زمان نبرد را روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجرت نوشتهاند؛ که برابر با ۲۳ مارس ۶۲۵ میلادیاست.
پس از شکست بتپرستان قریش در جنگ بدر، ابوسفیان عزاداری بر کشتهشدگان بدر را ممنوع کرد. ابوسفیان برای انتقام گرفتن از مسلمانان، از قبایل کنانه و ثقیف کمک خواست و سپاهی در حدود سههزار نفر از قبایل عرب فراهم شد. جبیر بن مطعم، نیز غلام خود وحشی را به هند دختر عتبه بخشید؛ هند پیمان بست که اگر وحشی حمزه پسر عبدالمطلب را بکشد، او را آزاد خواهد کرد. ابوسفیان، خود رهبری جنگ را برعهده گرفت، فرماندهی سوارهنظام راست را به خالد پسر ولید و فرماندهی سوارهنظام چپ را به عکرمه پسر ابوجهل سپرد. پیادهنظام وسط را هند دختر عتبه فرماندهی میکرد.
عباس پسر عبدالمطلب، عموی محمد(ص)، نامهای به محمد(ص) نوشت و در آن از آمادگی سپاه قریش در جنگ با مسلمانان نوشت. ابی بن کعب، این نامه را در مسجد نبوی به محمد (ص) سپرد.[۲]
درباره شیوه جنگ در بین یاران پیامبر اسلام، دیدگاههای گوناگونی پیش آمد. برخی از انصار به همراه عبدالله بن ابی میخواستند در مدینه بمانند و از شهر دفاع کنند؛ اما جوانان مهاجرین میخواستند سپاه مسلمانان مدینه را رها کرده و در بیرون شهر با دشمن روبهرو گردد. محمد نظریه اکثریت را پذیرفت و تصمیم گرفت سپاه از شهر بیرون رود.
سپاه اسلام از مدینه بیرون آمده و به نزدیکی شوط رسید. عبدالله بن ابی، با گروهی از همراهانش به مدینه بازگشت. محمد (ص) شب را در شیخان خوابید و محمد بن مسلمه را به پاسداری واداشت. محمد (ص) دو دسته تیرانداز را که ۵۰ نفر بودند روی تپهای مستقر کرد و عبدالله بن جبیر را فرمانده آنان قرار داد و تاکید کرد تحت هیچ شرایطی (پیروزی یا شکست) پست خود را رها نکنند. سپاه مسلمان را بین هفتصتد تا یک هزار نفر دانستهاند.
ابوعامر اوسی، که از پناهندگان به مکه بود، جنگ را آغاز کرد. در نبرد تن به تن، سهیل بن عمرو بر ابوعامر، علی بن ابیطالب بر طلحة بن ابیطلحة و زبیر بن عوام بر زید بن سعاد پیروز شدند. حمزه عموی پیامبر و سپهسالار مسلمانان در میانه نبرد با زوبین وحشی غلام هند از پای درآمد. سرانجام نبرد سوارهنظام پیش آمد و همه پرچمداران سپاه مکه یکی پس از دیگری کشته شدند، جنگجویان قریش متواری و قلب سپاه مکه فرو پاشید و جنگ به نفع مسلمین در حال پایان بود که تیراندازان مستقر در بالای کوه از دستور فرمانده خود تمرد کرده و به خاطر جمعآوری غنیمت محل نگهبانی خود را رها کردند.خالد پسر ولیدکه نظاره گر ماجرا بود و در پی فرصت، با مشاهده ترک تیراندازان از جایگاه، با سواران تحت امرش کوه احد را دور زده و از پشت سر مسلمانان به آنان حملهور شد. صفوف مسلمین بهم ریخت و تعدادی بسیاری از آنان غافلگیر شده و کشته شدند. عمره دختر علقمه وقتی وضع حمله خالد را مشاهده کرد، پرچم افتاده را به دست گرفت و و آن را بلند نمود و سپاهیان اطراف وی گرد آمدند. یکی از افراد قریش به نام لیثی، مصعب بن عمیر را کشت و اشاعه داد که محمد (ص) را کشتهاست. مسلمانان روحیه خود را از دست دادند و به بالای کوه احد و اطراف پناه بردند. جنگ در نهایت با پیروزی مشرکین خاتمه یافت.
پس از پایان جنگ، دو سپاه از هم فاصله گرفتند. مسلمانان بیش از سه برابر اهل مکه کشته داده بودند. قریش بر جنازه مسلمین اهانت کرده و گوش و بینی و لب آنان را بریدند. معروف است که هند دختر عتبه، جگرگاه حمزه را شکافت و جگرش را به دندان گرفت، به همین سبب به هند جگرخوار مشهور شد. وقتی سپاه مکه میدان نبرد را ترک کرد محمد بر کشتهشدگان احد نماز خواند و دستور داد به خاک بسپارند.